بحران شوهر

قرمزه مال منه...... نه خیر مال خودمه .......خفه شین همشون مال خودمم

آخ آخ قحطیم بدجور چیزیه هااااااا

sweetgirls

+ نوشته شده در سه شنبه 29 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 18:44 توسط sweet girls |

پ ن پ

بعععععععله

تااینجام رسیده!!!!

+ نوشته شده در سه شنبه 29 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 18:3 توسط sweet girls |

امسال مدرسه من و آیسان و مریم جدا شده

آیسانم بابت این موضوع از من دلخوره آیسان مگه ما به واسته مدرسه باهم بودیم؟! اگه قرار بود با جدا شدن مدرسه ها دوستیه ماهم تموم بشه؟ اون وقت باید سال بعد که مدرسه ها تموم میشه دوستیه ما هم تموم میشد!!!

+ نوشته شده در یک شنبه 27 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 18:38 توسط sweet girls |

ما تا آخرش با همیم

آیسااااااااااااااان&پرینااااااااااااااااز

تا بی نهایت

پریناز

+ نوشته شده در یک شنبه 27 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 18:35 توسط sweet girls |

تقدیم به آیسان , بهترین دوست دنیا

مینویسم از تو .... از تو ای شاد ترین .... تازه ترین نغمه عشق

تو که سر سبز ترین منظره ای .... تو که سرشار ترین عاطفه را

نزد تو پیدا کردم .... وتو سنگ صبورم بودی

در تمام لحظاتی که خدا .... شاهد غصه و اندوهم بود

به تو می اندیشم .... و به تو میبالم .... و از تو میگیرم .... هرچه انگیزه درونم دارم

بهترین آرامش .... برترین خواهش و احساس نیاز .... در دلم می جوشد

روزها می گذرد .... عشق ما رو به خدایی شدن است

رو به برتر شدن از هر حسی .... که در این عالم خاکی پیداست

دوستت میدارم .... از زمین تا به خدا

دوستت میدارم .... ازهمین نقطه خاکی تا به عرش

دوست دارم عشق خودم

پریناز

+ نوشته شده در یک شنبه 27 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 18:25 توسط sweet girls |

دوس دارم اینو همه بدونن حتی تو......

من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی كه بلغزد برمن من خودم هستم و تنهایی و یك حس غریب كه به صد عشق و هوس می ارزد

آیسااااااااااان

+ نوشته شده در شنبه 26 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 20:31 توسط sweet girls |

بی معرفت

باران که می بارد......... دلم برایت تنگ تر می شود.... راه می افتم.....بدون چتر من بغض می کنم........ آسمان گریه...........

پرییییییییییییییییییی (رفیق نیمه راه)دلم برات تنگ شده دوس دارم محکم محکم بغلت کنم وبگم عااااااشقتم آبجی جونم

آیساااااااااااااااان

+ نوشته شده در شنبه 26 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 20:28 توسط sweet girls |

عذاب وجدان ولم نمیکنه اعتراف میکنننننننننننننننم!!!!

اعتراف می کنم ، بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های محل ، تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه

آیسااااااااان

+ نوشته شده در شنبه 26 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 20:25 توسط sweet girls |

وفادارى؟ ....... خدا بیامرزدش

صداقت؟ .... یادش گرامى

غیرت؟ ..... به احترامش یك لحظه سكوت

معرفت؟ ..... یابنده پاداش میگیرد

......عشق؟ ..... از دم قسط..

واقــعـا به کـــجــا چــــنــیــــن شـــــتـــابـــــا ن؟؟؟

مرییییییییییییم

+ نوشته شده در شنبه 26 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 20:23 توسط sweet girls |

این حرف دل منه

چقدر خوبه بعضی از آدما بدونن که اگر چیزی رو به روشون نمیاری ، " از ســادگی نیست" ، شاید دیگه اونقدر واست مــهم نیستن که روشون حساس باشی !!

آیسااااااااااااااااااااااااااااااااااان

+ نوشته شده در شنبه 26 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 20:20 توسط sweet girls |

هه هه

اشتب شده باید مینوشت دوس پسر

آیسان

+ نوشته شده در شنبه 26 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 20:15 توسط sweet girls |

sweet girls

پریناز

ایسان جون بعد نگو مطلب نمیزارم

+ نوشته شده در سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 18:28 توسط sweet girls |

پرینازززززززززززززززززززززززززززز

آیسااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان

پری خوشگله

+ نوشته شده در شنبه 19 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 11:52 توسط sweet girls |

آیسان جوووووووووووووووون

تقدیم به تو عزیزم

پریناز

+ نوشته شده در شنبه 19 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 11:49 توسط sweet girls |

نظر بدیااااااا...

آیسان

+ نوشته شده در دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 20:7 توسط sweet girls |

زبونه تمامه خانوما اینقدره
ولی دیدنش چشم بصیرت میخواد
و فهمیدنش هیجی نمیخواد
داد میزنه

البته من اصلا این طوری نیستماااااااااااا

آیسان

+ نوشته شده در دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 20:0 توسط sweet girls |

تقدیم به آبجیای خل خلابم

سلامتی بچه های بالا شهر که دستبند طلا دستشون! و گردنبند طلا گردنشونه ... و سلامتی بچه های پایین شهر که دستبند کلانتری دستشون و طناب دار گردنشونه!! اما به سلامتی تو که لبخندت برام طلای بالاشهرهاست و ناراحتیت طناب دار پایین شهرهاست...

آیسان

+ نوشته شده در یک شنبه 6 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 17:32 توسط sweet girls |

معرفی میکنم :نامزد پریناز

ای واااااااااااااااااااااااای مردم از خنده

پری خیلی خوشگل و باشخصیته

دیگه به 2 من گیر ندیااااااااااااااااااااااااااااا

+ نوشته شده در پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 20:2 توسط sweet girls |

تقدیم به پریناز

واااااااای بی ادب

پریناز واست موز خریدم

هههههههههه

آیسان

+ نوشته شده در پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 19:25 توسط sweet girls |

کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی در حال عبور او را دید، او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم. کودک گفت: می دانستم با او نسبتی داری...

آیسان

+ نوشته شده در پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 19:13 توسط sweet girls |

عکس بچگیای آیسان

مشخصات کلی یه دختر خوب و اصیل - عکس

يادش به خير چه خوشگل بودي....

كاش بچه ميموندي آیسان الانا خيلي عوض شدي

+ نوشته شده در پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 18:8 توسط sweet girls |

راننده تاکسی...

ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﻮﻧﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺯﺩ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺍﺯﺵ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﭙﺮﺳﻪ…ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺟﯿﻎ ﺯﺩ،ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ…ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ…ﺍﺯ ﺟﺪﻭﻝ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻻ…ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﭗ ﮐﻨﻪ…ﺍﻣﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺗﻮﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ…ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﻝ ﻧﺸﺪ…ﺳﮑﻮﺕ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ" :ﻫﯽ ﻣﺮﺩ!ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ…ﻣﻦ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺳﺮ ﺣﺪ ﻣﺮﮒ ﺗﺮﺳﻮﻧﺪﯼ"!ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ" :ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺿﺮﺑﻪ ﯼ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﯿﺘﺮﺳﻮﻧﻪ"ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ" :ﻭﺍﻗﻌﺂ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ…ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﻭﺯﯾﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻫﯽ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ…ﺁﺧﻪ ﻣﻦ25ﺳﺎﻝ ﺭﺍﻧﻨﺪه ی ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﮐﺶ ﺑﻮﺩﻡ!!!

آیسان

+ نوشته شده در پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:,

ساعت 16:5 توسط sweet girls |